فایلود نیو

دانلود جزوه و تحقیقات آموزشی دانشجویی

فایلود نیو

دانلود جزوه و تحقیقات آموزشی دانشجویی

بررسی علل افزایش سن ازدواج دختران


	بررسی علل افزایش سن ازدواج دختران


بررسی علل افزایش سن ازدواج دختران شهرستان خرم آباد در سال 1391
بیان مساله:

مسئله ازدواج و زناشویی از جمله مسائل مهم حیات بشر در طول تاریخ بوده و هست. به همین خاطر، این مسئله،علاوه بر ادیان و مذاهب، مورد توجه حوزه های علمی مختلف چون جامعه شناسی، حقوق، اقتصاد، روانشناسی، فلسفه و... بوده است.خانواده به عنوان یکی ازنهادهای مهم جامعه، درصورت هرگونه تغییر و تحول در جامعه، بالطبع تغییراتی در این نهاد نیز ایجاد خواهد شد. افزایش سن ازدواج دختران و بروز پدیده تجرد قطعی در بین آنان، از زمره این تحولات است که در نتیجه تغییرات کلان در سطح جامعه حادث می شود. سن ازدواج در اغلب کشورهای درحال توسعه، روندی صعودی دارد و آمارها نشان می‌دهد در چند دهه اخیر به طور مرتب با نوسانات جزیی افزایش یافته است. در حال حاضر دختران تمایل کمی به ازدواج دارند و به دلیل نبود شرایط برای ازدواج به این امر روی نیاورده و از ازدواج دوری کرده و ترجیح می دهند که مجرد و در خانه پدر و مادر خود بمانند حال در این راستا والدین ناراضی بوده و نگران آینده فرزندان خود می باشند.
بررسی سن ازدواج جوانان ایرانی در چند دهه اخیر، روندی صعودی را نشان می‌دهد در حالی که سن ازدواج در سال 1354 حدود 25 سالگی بود، پس از چند دهه افزایش (بجز سال 1365)‌ در سال‌های اخیر برای پسران به 28 و دختران به 24 رسیده است. البته آمارهای متفاوتی در این باره ارائه می‌شود و طبق اعلام مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی، سن ازدواج برای پسران 29 و دختران 28 است. این اعداد و ارقام هر چه که باشد، از بالا بودن نامعقول سن تاهل خبر می‌دهد که بالطبع از جنبه‌های مختلف و به صورت پردامنه به آسیب‌زایی در جامعه عرف‌پسند و هنجارطلب می‌پردازد. هدف از این تحقیق بررسی دلایل افزایش سن ازدواج و عوارض ناشی از آن که به‌مراتب گسترده‌ محسوب می‌شود و ارائه برخی راهکارهای احتمالی برای بهبود وضعیت افزایش سن ازدواج می باشد.

تعداد مشاهده: 2288 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:.doc

فرمت فایل اصلی: doc

تعداد صفحات: 26

حجم فایل:253 کیلوبایت

 قیمت: 48,500 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.   پرداخت و دریافت فایل
  • راهنمای استفاده:
    جهت استفاده دانشجویان رشته روانشناسی و علوم تربیتی


  • محتوای فایل دانلودی:
    در قالب word و قابل ویرایش

پروپوزال اثربخشی آموزش شیوه های خود کنترلی و مهارتهای ارتباطی بر کاهش پرخاشگری


	پروپوزال اثربخشی آموزش شیوه های خود کنترلی و مهارتهای ارتباطی بر کاهش پرخاشگری


بیان مساله:
رفتارهای پرخاشگرانه یکی از مشکلات اجتماعی مهم و اساسی در هرجامعه ‏ای است و به دلیل اهمیت آن به اینگونه رفتار در دوران کودکی و به خصوص در دوران نوجوانی بیشتر توجه می‏شود (لابر و های 1997 به نقل از پاکاسلاهتی [1]، 2000).
نکتهء عمده پژوهش در قلمروی پرخاشگری، از مفهوم آن ناشی می‏شود. مفهومی که در عین حال ساختارهای خصومت، خشم، پرخاشگری را در بر می‏گیرد. هاولز [2]و رایت( 1978؛ به نقل از حاجتی و همکاران، 1387) کوشش کردند تا تمایز بین این اصطلاحات را بر اساس توصیف خشم، به عنوان یک حالت‏ ذهنی از برانگیختگی هیجانی، خصومت، به عنوان یک بازخورد به همراه یک ارزیابی منفی‏ بلندمدت از دیگران و رویدادها و پرخاشگری را، به عنوان رفتاری آشکار، درگیر شدن و آسیب رساندن به دیگران مشخص کنند؛ اما آنها اصطلاحاتی را تعریف و تأیید می‏کنند که به‏ یکدیگر وابسته هستند.(هاولز و رایت، 1978؛ به نقل از الله یاری، 1376). هرچند واژه‏ خشونت را به معانی مختلفی تعریف می‏کنند، اما تعاریف اکثر محققان به‏کارگیری نیروی‏ بدنی، برای آسیب رساندن به دیگران را در بر می‏گیرد.(فارل و فلانری[3]، 2006).
در کل می‏توان گفت پرخاشگری و خشونت ممکن است به شکل‏های مختلفی، مانند آزار و اذیت دیگران؛ کتک زدن؛ دشنام دادن و...جلوه‏گر شود و هدف آن صدمه زدن به خود یا دیگری است.(اکبری، 1381).
علل پرخاشگری از دیدگاههای مختلفی بررسی شده است.  مطابق رویکرد یادگیری اجتماعی بندورا، پرخاشگری شکلی از رفتار اجتماعی است، که یاد گرفته می‏شود و بروز آن‏ در هر موقعیت به عواملی مانند تجربه افراد پرخاشگر، تقویتهای کنونی برای پرخاشگری و بسیاری از عوامل شناختی و اجتماعی بستگی دارد،که ادراک مطلوب بودن رفتار پرخاشگر را تعیین می‏کند. بندورا بیان می‏کند که رفتار مشاهده شده یا رفتار تجربه شده از نظر شناخت‏ باید بررسی شود. تجربه‏های ناخوشایند احساسات منفی به وجود می‏آورند و احساسات منفی‏ تمایل به پرخاشگری را برمی‏انگیزند. (اعزازی 1380).
تئوری یادگیری اجتماعی نیز رفتار پرخاشگری را نتیجه ضعف در رشد مهارتهای‏ اجتماعی می‏داند. از دیدگاه بندورا (1973)، رفتار پرخاشگرانه به این خاطر اتفاق می‏افتد، که‏ شخص در یادگیری راه‏های پذیرفته شده برای سروکار داشتن با توقعات در روابط بین‏ شخصی، مثلا بیان مناسب خشم، ضعیف است. در ضمن پژوهشگرانی که ارتباط بین‏ پرخاشگری و طرد از گروه همسن را نشان داده‏اند به نقص در مهارت‏های اجتماعی معتقد هستند.(داج و کوی[4]، 1987).
در چهل سال گذشته، به دو مسأله مهم، مرتبط با رفتارهای خشن، توجه شده است. اول‏ اینکه میزان رفتارهای خشونت‏آمیز در میان افراد در جوامع افزایش پیدا کرده است(گویرا و همکاران 1994؛به نقل از فیلدز و مک نامارا[5]، 2003)دوم اینکه میانگین سنی افرادی که‏ خشونت را مرتکب می‏شوند کاهش پیدا کرده و بیشتر کودکان و به خصوص نوجوانان را در برمی‏گیرد. شاید بیشترین زنگ خطر در نیم قرن اخیر رفتارهای خشونت‏بار در مدارس است(فیلدز و مک نامارا، 2003). با اینکه مسئله اعمال خشونت و پرخاشگری در مدرسه پدیده‏ای جدید نیست و در مدرسه قدمتی طولانی دارد. در سالهای اخیر، گزارشهای رسانه‏های گروهی در بیشتر کشورها نشان‏دهنده ی این واقعیت است که خشونتهای جدی دانش‏آموزان افزایش یافته است. نگرانی بیش از حد درباره ی خشونت نوجوانان به تلاشهایی برای درک نشانه‏ها و پیامدهای‏ آن و تشخیص روشهای مؤثر برای پیشگیری و کاهش این پدیده منجر شده است(فارل و فلانری[6]، 2006).
در سال‏های اخیر، در زمینه درمان، کاربرد روشهای شناختی رفتاری در درمان گروهی از اختلالات دوره ی نوجوانی از قبیل افسردگی، اختلالات اضطرابی، اختلالات تغذیه، اختلالات‏ تکانه‏ای و اختلالات رفتاری کاملاً مفید و مؤثر بوده است. ویژگیهای درمان‏شناختی رفتاری‏ نظیر ارتباط کاری تجربی و گروهی، فعال بودن، هدفدار بودن، متمرکز بودن بر مشکل، آموزش‏ مهارتهای مقابله، و تأکید بر بازخورد، به‏ویژه برای درمان مراجعان نوجوان بسیار متناسب‏ است.(زارب،  1383). یکی از این روش های شناختی آموزش خود کنترلی رفتار می باشد. اصطلاح آموزش خودکنترلی رفتار، به اجرای  روشهای خودنظارتی[7]، خودارزیابی[8]، و خودتقویتی[9] اشاره دارد. منظور از خودنظارتی حفظ توجه فعال به رخداد افکار و رفتارهای هدفمند خاص است. خودارزیابی به قضاوت در مورد میزان یا کیفیت رفتاری مربوط می شود که در مقابل برخی از ملا کها یا استانداردهای موجود تغییر می کند. خودتقویتی به اجرای تقویت توسط خود فرد، در صورتی که یک معیار خاص برای رفتار در دست باشد، اشاره دارد(حاتمی، 1390).
شیوه های آموزشی حل مسئله و آموزش خودتعلیمی، از روشهای مناسب برای خودکنترلی در دانش آموزان است. آموزش حل مسئله، شامل آموزش راهبردهای منظم به افراد برای حل مسئله است. آموزش خودتعلیمی، شامل آموزش دانش آموزان است تا بتوانند در مواجهه با مشکل، از طریق خودبیانی مسئله را برای خودشان حل کنند. دانش آموزان در این روش یاد می گیرند که قبل از عمل فکر کنند و در مواقع مشکل آن را تشخیص دهند و راه حلهای متفاوتی را در نظر بگیرند؛ به عواقب کار فکر کنند. موانع را پیش بینی کنند و برای کنترل رفتارشان راهبرد لازم را به خدمت گیرند(محمد اسماعیل، 1386).از دیگر عوامل موثر که فرد را قادر می‏سازد با دیگران‏ روابط متقابل داشته باشد، واکنشهای مثبت بروز دهد و از رفتارهایی که پیامد منفی دارد، اجتناب‏ ورزد مهارتهای ارتباطی می باشد. در دنیای امروز افراد مهارتهایی را لازم دارند تا بتوانند در فضای مطلوب زندگی با مسایل سازگاری یابند و این مهارتها توسط سیستم تعلیم و تربیت به افراد عرضه میشود. یکی از عوامل و مشکلات اساسی افراد، فقدان تواناییهای ارتباطی لازم و اساسی در مواجهه با مسایل و مشکلات زندگی روزمره است، بسیاری از افراد در رویارویی با مسایل زندگی فاقد تواناییهای لازم و اساسی هستند و همین امر آنان را در مواجهه با مسایل و مشکلات زندگی روزمره آسیب پذیر کرده است. افسردگی، اضطراب تنهایی، طردشدگی، کمرویی، خشم و تعارض در روابط بین فردی، از جمله مشکلاتی هستند که بسیاری از افراد جامعه با آن دست به گریبان هستند، این قبیل مشکلات به نوعی ریشه بسیاری از آسیبهای اجتماعی نیز محسوب میشوند. عقیده بر این است که ارتقا مهارتهای ارتباطی در بهبود و سلامت روانی افراد موثر است. این تواناییها افراد را برای مقابله موثر با موقعیتها یاری میکنند و آنها را قادر میسازند تا در ارتباط با سایر افراد جامعه به گونهای مثبت و سازگارانه عمل نموده و سلامتی، به ویژه سلامت روانشناختی خود را تامین نمایند(سلبی، 1379).
با توجه به این که نوجوانی یکی از بحرانی‏ترین دوران زندگی فرد است و پرخاشگری در این دوران به ویژه در پسران شدیدتر از دختران می‏باشد، لذا در این تحقیق بر آنیم تا با بررسی اثربخشی آموزش شیوه‏های خودکنترلی و مهارت های ارتباطی در کاهش پرخاشگری دانش‏آموزان شهر  ، بپردازیم.

[1] Pakaslahti
[2] Howells
[3] Farrel flannery
[4] Dodge & Coie
[5] Fields & Mc Namara
[6] Farrell & Flannery
[7] Self-monitoring
[8] Self-evaluation
[9] Self-reinforcement

تعداد مشاهده: 1677 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:.zip

فرمت فایل اصلی: doc

تعداد صفحات: 22

حجم فایل:56 کیلوبایت

 قیمت: 48,500 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.   پرداخت و دریافت فایل
  • راهنمای استفاده:
    مناسب جهت استفاده دانشجویان رشته روانشناسی و علوم تربیتی


  • محتوای فایل دانلودی:
    در قالب word 2003 و قابل ویرایش

رابطه‌ی بلوغ عاطفی و رضایت زناشویی در دبیران متأهل زن و مرد


	رابطه‌ی بلوغ عاطفی و رضایت زناشویی در دبیران متأهل  زن و مرد


بیان مساله:
با شروع زندگی مشترک و ایجاد رابطه زناشویی، رضایت زناشویی به متغیری مهم در رابطه با کیفیت زندگی بدل میشود. رضایت زناشویی یک متغیر نگرشی است و بنابراین یک خاصیت فردی زن و شوهر محسوب می شود.
 رضایت زناشویی فرآیندی است که در طول زندگی زوجین به وجود می‌آید و لازمه‌ی آن انطباق سلیقه‌ها، شناخت ویژگی‌های شخصیتی،ایجاد قواعد رفتاری و شکل‌گیری الگو‌های مراوده‌ای است.( خدابخش احمدی و همکاران،1384).
بدین ترتیب می‌توان گفت: زوجینِ دارای رضا‌مندی، در حیطه‌های گوناگون زندگی با همدیگر توافق دارند.‌این چنین زن و شوهر‌هایی از نوع و سطح روابط عاطفی‌شان راضی‌ هستند،پای‌بندی‌های مذهبی مشترکی دارند، وقت و مسائل مالی خودشان را به خوبی برنامه‌ریزی ومدیریت می‌کنند، در مسائلی که اختلاف نظر دارند، مصلحت زندگی و خانواده را بر مصلحت خود ترجیح داده، از انعطاف‌پذیری بالایی برخوردارند، از نوع و کیفیت گذران اوقات فراغت و رفت‌وآمد با اقوام و دوستان رضایت دارند و در نهایت، در تعداد و نوع تربیت فرزندان با هم اشتراک نظر دارند. اهمیت کیفیت زندگی‌زناشویی یا همان رضا‌مندی و نارضا‌مندی زناشویی، در تأثیر آن بر سلامت روانی و جسمانی پدیدار می‌شود. مطالعات نشان داده است که رضا‌مندی و یا نارضا‌مندی زناشویی، بر بسیاری از ابعاد زندگی فردی و اجتماعی تأثیر می‌گذارد، برای مثال، نتایج مطالعات در محدوده تأثیر جسمانی نشان داد، افراد متأهل که زندگی‌شان پایدار بوده و استحکام بیشتری داشته، عموماً عمر طولانی‌ دارند، از نظر جسمانی سالم‌ترند، شاد هستند و بیشتر احتمال دارد که از سرطان نجات یابند. ( خدابخش احمدی و همکاران،1384).افراد متأهل ی که زندگی‌شان پایدار بوده و استحکام بیشتری داشته و از رضا‌مندی زناشویی بالایی برخوردارند. بیشتر عاطفی‌اند و در مقایسه با افراد ناسازگار، کمتر دچار مشکلات روان‌شناختی می‌شوند.
 رضایت زناشویی به عنوان یکی از مهمترین مؤلفه های ثبات عاطفی زوجین به حساب می‌آید
بلوغ عاطفی را می توان به توانایی کنترل خود در مقابل ناکامی ها، احساس مسئولیت در قبال تصمیمات و اعمال شخصی و سطح مطلوبی از آگاهی نسبت به عواطف خود توصیف نمود. مواری (1997) بلوغ عاطفی را به توانایی عشق دادن و عشق گرفتن، توانایی رو به رو شدن با واقعیات زندگی و تجزیه و تحلیل جزئیات آن وقایع، توانایی تعبیر مثبت داشتن از رویدادها و تجربیات ناگوار زندگی، توانایی یادگیری از شکست ها و تجارب تلخ زندگی، توانایی پذیرش شکست ها و ناکامی ها، توانایی کنترل خشم و رهایی از رفتار های تکانشی توصیف کرده است.
عوامل گوناگونی بر رضایت زناشویی تاثیر گذارند که هر کدام از این عوامل نیز در جایگاه خود به طور مستقیم یا غیر مستقیم از بلوغ عاطفی تاثیر می گیرد و تاثیر می گذارند:
1. تفکر و شناخت، نقش تفکر و برداشت زن و شوهر از رفتار همدیگر در اختلال روابط زناشویی مبرم است.
2. مهارت ارتباطی یعنی توانایی در برقراری روابط کلامی و رفتاری با همسر
3. مسائل مالی
4. رابطه جنسی
5. دخالت خویشاوندان و بستگان
6. ابراز عشق و محبت
یکی از روش‌هایی که می‌تواند نقش مهمی‌در رضایت زناشویی ایفا کند استفاده ازقابلیت‌ها، ظرفیت‌ها ومنابع عاطفی موجود در زوجین و کنترل، هدایت، مدیریت و جهت‌دهی این قابلیت‌ها در راستای رضایت زناشویی است. بلوغ عاطفی نقش بسزایی در ایجاد مهارتهای لازم و ضروری جهت برقراری تعامل و ارتباط مؤثر با زوجین، رضایت زناشویی، حل مسئله و مقابله با مشکلات بین زوجین دارد. بلوغ عاطفی  شخص مستلزم بروز و ظهور رفتارهای آشکاری همچون قدرت برقراری ارتباط با همسر، درگیر شدن در تعاملات عاطفی، توان درک احساسات متقابل و توسعه حسّ همدلی بین زوجین است.

تعداد مشاهده: 2046 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:.docx

فرمت فایل اصلی: docx

تعداد صفحات: 17

حجم فایل:38 کیلوبایت

 قیمت: 48,500 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.   پرداخت و دریافت فایل
  • راهنمای استفاده:
    جهت استفاده دانشجویان رشته روانشناسی و علوم تربیتی


  • محتوای فایل دانلودی:
    در قالب word و قابل ویرایش